سال نودوهفت سال عجیبی برای سینمای ایران بود. در کنار همه پیشرفتهای فنی و
بصری سینمای ایران که امسال جدیتر از هر وقت دیگری خود را نشان داده است،
فقر داستان و روایت بیش از همیشه به چشم میخورد و در کنار این کمدیهای
مبتذل و دست پایین هم از سر و کول سینما بالا میرفتند و گیشهها را
درمینوردیدند. بیاغراق میتوآنهمه کمدیها را جز چند مورد محدود مانند
«بهوقت خماری» (که آنهم البته اثر متوسط و تلویزیونی بیش نبود) در این
لیست گنجاند. از «هزارپا» و شوخیهای قدیمی و تاریخمصرف گذشتهاش بگیرید
تا «لونه زنبور» و داستان کلیشهای و شهاش.
۵-«جاده قدیم»
منیژه حکمت بعد از سالها که پشت دوربین نرفته بود و حضوری جنبی در
تهیهکنندگی داشت، به سراغ ساخت «جاده قدیم» رفت. کارگردانی که او را با
«زندان ن» و «سه زن» بهجا میآوریم در تجربه جدیدش بازهم سراغ موضوعی
نه و فمینیستی رفته بود. «جاده قدیم» اما بهشدت پایینتر از سطح
انتظارمان از کارگردان جدیای مانند منیژه حکمت بود. فیلمی پر از سوراخ و
سکته چه در ساخت و کارگردانی و چه در طراحی داستان و تعریف آن. اساساً منطق
جایی در «جاده قدیم» ندارد. همه اتفاقات روی هوا میافتند و فضای فیلم
هرکی به هرکی است! از واکنش قهرمان زن فیلم به و سکوت و تمیزکاری
بگیرید تا خندههای مصنوعی پیش از واقعه که هدفش این است او را زنی محکم و
ستون خانواده نمایش دهد. برخورد فیلم با مسئله در سطح گزارشهای صفحه
حوادث جراید باقی میماند و پیشتر نمیرود و ما با کاردستی و ماکتی از یک
فیلم واقعی طرف هستیم انگار.
۴-«خرگیوش»
هرچند «خرگیوش» در اوایل سال اکران شد اما بهسختی میشد تصور کرد که
فیلمی بدتر از این هم ساخته شود. یک اثر هذیانگو و مالیخولیایی که البته
اصلاً مالیخولیایی بودن را بلد نیست و انگار فقط یک چیزی در فیلمهای تاریخ
سینما دیده و از فلسفه شنیده و حالا خیال کرده عالم دهر است! اما «خرگیوش»
درواقع هیچ چیز نیست. یک فیلم سرگردان که میخواهد بیدروپیکریاش را پشت
روشنفکر بازی و البته فضای متوهم «افتر دراگ» پنهان کند و همش به تماشاگر
هم یادآوری کند که ببین من چقدر کول هستم!
فیلم پر از المانها و نشانههایی از تاریخ سینماست؛ از بازسازی صحنههای
بزرگ گرفته تا عکس روی تیشرت و… اما کاش یک جو از تاریخ سینما در ذهن
فیلمساز ذخیره و فهم میشد تا نتیجه چنین بلاهتی نباشد. مانی باغبانی (که
البته پیشتر وقتیکه نقد مینوشت محمد باغبانی بود!) در همان باند و گنگی
از سینما است که کلاً از همین فیلمهای کول میسازند: «مهمونی کامی» که
نگارش فیلمنامهاش را بر عهده داشته هم مثلاً نمونه دیگری از آثار این گنگ
کول است. حقیقتاً در حین تماشای فیلم هیچ گمان نمیکردم که فیلمهایی بدتر
از «خرگیوش» در سال ۹۷ در پیشرو باشند، اما سینما همیشه چیزی در چنته
دارد تا بیشازپیش شگفتزدهتان کند.
۳-«خانم یایا»
هرچند که در ابتدای یادداشت به کیفیت بد آثار کمدی اشاره شد و اینکه تعداد
زیادیشان میتوانند در این لیست جا بگیرند اما «خانم یایا» را میتوان گل
سرسبد این کمدیهای دست پایین، سطحی و مبتذل دانست. شاید مثلاً کیفیت ساخت
فیلم از «دشمن زن» بهتر باشد اما مسئله اینجاست که در «خانم یایا» یک
فیلمساز جدی و پرحاشیه به نام عبدالرضا کاهانی پشت دوربین ایستاده و این
یعنی انتظاری که از فیلم میرود نباید هماندازه «دشمن زن» یا مثلاً «هشتگ»
باشد؛ اما محصول نهایی کاهانی چندان تفاوتی با چنین کمدیهایی ندارد.
کاهانی که عمده اهمیت خود و جایگاهش در سینما را مدیون حواشی توقیف یا
سانسور فیلمهایش است و همین فاز ضد حکومتی و انتقادیاش باعث شده ستایش
بسیاری از منتقدان را با خود به یدک بکشد (هرچه باشد ما در جامعهای ت
زده زندگی میکنیم که نفس هیچچیزی را نمیتوان از ت جدا کرد.) فیلم به
فیلم نخنماتر شده و فیلمهایش شعارزدهتر. نگاه سطحی و توام با حرص و
کینه او به افراد مذهبی حالا شبیه به یک غده سرطانی در «خانم یایا»، فضای
فیلم را مسموم کرده و با تأکید و افزایش دوقطبیگری یک خیانت فرهنگی
بهحساب میآید. ضمن اینکه «خانم یایا» فیلمی است حتی سرگردانتر از
«خرگیوش»! فیلمی که میخواهد اثری ابزورد باشد و فازی شبیه به «در انتظار
گودو» را متناسب با فرهنگ ایرانی بازسازی کند اما تبدیل به کاریکاتور خود
میشود.
درباره این سایت